حجاب

  • حجاب اسمانی ترین راه.... 
  • تماس  
  • ورود 
  • حيدري  
    • حجاب
    در خوشبخت  حيدري  
    • حجاب
    در ما ایستاده ایم  
  • http://www.8pic.ir/images/68228005781508167360.gif

سماجت وموفقیت

10 فروردین 1396 توسط حيدري

يكي از كليدهاي موفقيت در هر كاري پافشاري و ثابت قدمي است. وقتي كه فهميديد كه دقيقاً چه كاري مي خواهيد انجام دهيد، ناگهان در برابر خود فهرست بزرگي از كارهايي مي بينيد كه بايد انجام دهيد و معمولاً در آغاز شور و شوق بيشتري براي انجام كارها وجود دارد ولي براي موفقيت درست زماني است كه شور و شوق شما كم مي شود يك چيز ديگر هم احتياج داريد و آن پافشاري در انجام كارهاست. سماجت همانند يك عضله است هر چه بيشتر تقويت شود قوي تر مي شود. به علاوه شما هم قوي تر شده ايد و مهارتها و تجارب بيشتري بدست آورده ايد. پس به موفقيت نزديكتر شده ايد.

در راه رسيدن به هدف هميشه موانعي ايجاد مي شوند كه در برخورد اول عبور از آنها غير ممكن به نظر مي رسد. اين موانع را به عنوان قسمتي از زندگي خود فرض كنيد. فرض كنيد شغل شما پايداري در پيمودن مسير براي عبور از اين موانع است.

اگر اين موانع در زندگي شما وجود نداشتند شانسي براي به مبارزه طلبيدن خود نداشتيد. و زمانيكه به موفقيت مي رسيديد ديگر شيريني آن موفقيت را نمي چشيديد. هدف خود را تبديل به يك مبارزه يا رقابت كنيد.

اگر در زندگي افراد موفق مطالعه كرده باشيد متوجه مي شويد كه اكثريت آنها بيشتر با شكست مواجه شده اند تا با موفقيت. ولي آنها يك تفاوت اساسي دارند و آن پافشاري در رسيدن به هدف است. هر بار كه فرد موفق به مانعي برخورد مي كند يا شكست مي خورد دوباره باز مي گردد و باقدرت بيشتر ادامه مي دهد. و در نهايت به آن موفقيت بزرگ مي رسد. بله در پشت هر موفقيت بزرگ شكستهاي كوچك و بزرگي وجود دارند كه آن فرد اگر در راه خود ثابت قدم نبود و بعد از هر كدام از آن ناكامي ها متوقف مي شد اكنون صاحب چنين موفقيتي نبود.

به عنوان مثال والت ديزني 302 بار براي پروژه اول خود از طرف سرمايه گذاران جواب رد شنيد ولي هر بار از نو شروع كرد. اين پافشاري و سماجت در رسيدن به هدف سبب شده كه هنوز پس از سالها ميلياردها نفر از برنامه هاي ديزني لذت ببرند و طرفدار آن باشند.

كلنل ساندرز براي بدست آوردن بهترين دستور پخت جوجه سرتاسر ايالات متحده آمريكا را رانندگي كرد و در 1009 تا از آن رستورانها آن چه را كه مي خواست نيافت ولي اكنون مرغ سوخاري او در تمام دنيا طرفدار دارد.

بايد توجه داشته باشيد كه روشهاي خود را هميشه مورد ارزيابي مجدد قرار دهيد چون هميشه راه بهتري وجود دارد. اگر كاري را اشتباه انجام داده ايد. اكنون وقت تغيير روش است. با هر بار بازنگري كار خود چيزهاي جديدي مي آموزيد. و راه جديدتري براي رسيدن به هدف پيدا مي كنيد.

 نظر دهید »

خوشبخت

10 فروردین 1396 توسط حيدري

 1 نظر

اگه اون موقع هم ........

10 فروردین 1396 توسط حيدري

 نظر دهید »

این رجبیون

10 فروردین 1396 توسط حيدري

 نظر دهید »

فضاعل ماه رجب

10 فروردین 1396 توسط حيدري

رجب ماه خودسازی و توشه گرفتن است. هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازده ‏گانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداست ‏برخوردار می ‏باشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم‏» یعنی برخوردار از حرمت ‏یاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام می ‏باشد. رسول اکرم (ص) فرموده ‏اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت‏ به پایه آن نمی ‏رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور می‏گردد.» امام هفتم (ع) فرموده ‏اند: رجب نام نهری است در بهشت که از شیر، سفیدتر و از عسل، شیرین‏تر است; هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بیاشامد

در ماه رجب زیاد استغفرالله بگویید

از امام صادق(ع) روایت است كه حضرت رسول اکرم(ص) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را “أصب” مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

ثواب روزه در ماه رجب

یکی از اصحاب امام صادق (ع) نقل می کند كه: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمى‏داند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.
پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند.

 نظر دهید »

فضاعل ماه رجب

10 فروردین 1396 توسط حيدري

رجب ماه خودسازی و توشه گرفتن است. هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازده ‏گانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداست ‏برخوردار می ‏باشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم‏» یعنی برخوردار از حرمت ‏یاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام می ‏باشد.

رسول اکرم (ص) فرموده ‏اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت‏ به پایه آن نمی ‏رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور می‏گردد.»

امام هفتم (ع) فرموده ‏اند: رجب نام نهری است در بهشت که از شیر، سفیدتر و از عسل، شیرین‏تر است; هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بیاشامد

 نظر دهید »

یا حسین

24 مهر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

خواهرم

01 مهر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

نماز در وصیت نامه شهدا

01 مهر 1395 توسط حيدري

نماز در وصیت نامه شهدا :

• شهید کارور، محمدرضا:

با قلبی پاک نماز به جای آورید و با انجام فرامین مقدس اسلام، خود را به خدا نزدیکتر کنید.

• شهید کاشانی، سعید:‌

معنی نماز را حتماً‌ یاد بگیر، در موقع برخورد با مشکلات کوچک و بزرگ است که فواید بی ‌شمار نماز را متوجه می‌شوی و درک می ‌کنی که نماز روح انسان را تغییر می ‌دهد. البته مقدار تأثیر آن بر آدم بستگی به ایمان و توجه او دارد.

• شهید کلهر، ابوالفضل:

به گفته قران نماز- این شیوه الهی - را به پا دارید که بدانید نماز کارخانه انسان سازی است. این نماز و قرآن است که عشق به خدا و شهادت را نزدیکتر می کند.

• شهید ماجدی، مصطفی:

صلابت، ابهت، همت، عظمت، وحدت، رفعت، جلالت و حشمتمان در یک چیز است و آن نماز است.

صلابت غیرتمان، ابهت همتمان، عظمت وحدتمان، هیبت قوتمان، رفعت عبادتمان، حلالت کثرتمان، حشمت اخوتمان یکی است نماز.

برادرم و خواهرم، همه را به تقوای خداوند تبارک و تعالی، که تنها معیار فضیلت است و نماز و امر به معروف و نهی از منکر و دعا که سلاح مؤمن است و قرآن مجید که حق عظیم به گردن ما دارد سفارش می‌کنم.

• شهید محمودی، سیدحسن:

بچه‌های کوچک را از همین حالا به نماز خواندن عادت دهید و فطرت پاک آن‌ها را به سوی پروردگارشان جلب کنید.

• شهید منزوی ، حسن:

فکر نمی ‌کنم که نیم ساعت نماز لطمه‌ای به درس و زندگانی شما بزند. بلکه همواره شما را در راهی قرار می‌دهد که رو به پیشرفت باشید.

 نظر دهید »

ما ایستاده ایم

01 مهر 1395 توسط حيدري

 1 نظر

مثبت باش...

03 شهریور 1395 توسط حيدري

شروع قرن بیستم فیزیک هسته ای و کانتیک بارها نشان داده اند که ماده از انرژی تشکیل شده
کهکشان مخزن بینهایتی از انرژی است و انسان هم همینطور همانند هر چیزی که از او خارج میشود و به او میرسد
خوراکش حرکاتش و هوایی که تنفس میکند همانند فکرها احساس و کلامش همه شکلهایی از انرژی هستند
و باز فیزیک نشان میدهد که با اینکه ماده انرژی است فقط قسمت ناچیزی از آن مورداستفاده قرار میگیرد مگر با بکار بردن عملیات هسته ای که انرژی موجود را آزاد سازد
پس میتوان گفت که کلمات هم و مخصوصأ کلمات مثبت خیلی بیشتر از استفاده ای که ما انجام میدهیم انرژی دارند
یک کلمه مثبت طبیعتاً مفید است لذت بخش است و تا مدتی اطمینان به نفستان را بالا میبرد
کلمه مثبتی که باز شده باشد بمراتب نیرومندتر است و به هر انسان امکان تحقق خواسته هایش را میدهد امکان کاهش زحمت و نگرانی و امکان بهبود زندگی
تمام استعدادها و نیکویی ها بلقوه در هرکدام از ما موجود است ولی اکثر آنها به اندازه کافی رشد نکرده اند استفاده درست از نیروی کلمات مثبت امکان رشد استعدادها را میدهد
نیروی مثبت خلاقیت شما را در همه ابعاد زندگی گسترش خواهد داد

 نظر دهید »

انتخاب با خود ماست

03 شهریور 1395 توسط حيدري

در جهان اطراف ما هم خوبی هست هم زشتی . اما انتخاب کما بیش با خود ماست که بیشتر به کدامشان توجه کنیم .

 وقتی با مشکل یا ناراحتی در گیر هستیم اگر خوب توجه کنیم خواهیم دید که فکر  و اندیشه مشکل  بیشتر از خود آن مشکل ما را می آزارد .

شاید یک برخورد ناخوشایند در محل کار یا در خیابان تاثیر خیلی بدی بر ما بگذارد . این ماجرا بعد از چند دقیقه پایان می گیرد اما ناراحتی و آزردگی حاصل از آن ممکن است یکی دو روز یا حتی بیشتر در ذهن ما باقی بماند و ما را بیازارد .

اگر دقیق تر محاسبه کنیم خواهیم دید که فکر و اندیشه آن برخورد ناخوشایند یا اتفاق بد خیلی بیشتر از خود آن اتفاق باعث ناراحتی ما شده است .

فکر مشکل معمولا بیشتر از خود مشکل آزار دهنده است

یک راه سازنده و مثبت می تواند کنترل افکار و کم کردن میزان ناراحتی در فکر و ذهن باشد .

 این بار که اتفاق بدی افتاد یا برخورد ناخوشایندی پیش آمد می توانیم تصمیم بگیریم که کمتر ناراحت شویم و زودتر آنرا فراموش کنیم .

نباید افکار و احساسات منفی مانند خشم و نفرت و آزردگی را در ذهن و دل خود نگه داریم .

تصور کنید اگر زباله های آشپزخانه را چند روزی بیرون نگذارید چه اتفاقی خواهد افتاد . تمام خانه بو می گیرد و آلوده می شود . در چنین خانه ای نمی توان احساس شادی و آرامش کرد .

 دقیقا همین مسئله در مورد افکار و احساسات منفی هم درست است . اگر آنها را مدت طولانی در خود نگه داریم ذهن و دل ما را آلوده خواهند کرد . آنگاه زندگی ما بد بو و  آلوده خواهد شد و مشکل بتوانیم شاد باشیم

 نظر دهید »

مثبت اندیشی

03 شهریور 1395 توسط حيدري

همه چیز در زندگی گذرا و موقتی است.
هروقت باران بیاید ، بالاخره بند خواهد آمد .
هروقت ضربه می‌خورید، بالاخره خوب می‌شوید. بعد از تاریکی همیشه روشنایی ست.
هر روز صبح طلوع خورشید می‌خواهد همین را بگوید اما شما یادتان می‌رود و درعوض فکر می‌کنید که شب همیشه باقی میماند.
اما اینطور نیست. هیچ‌چیز همیشگی نیست.
پس اگر اوضاع زندگی خوب است از آن لذت ببرید چون همیشگی نیست.
اگر اوضاع بد است، نگران نباشید چون این شرایط هم همیشه نمی‌ماند.
فقط به این دلیل که دراین لحظه زندگی‌تان سخت شده به این معنی نیست که نمی‌توانید بخندید.
فقط به این دلیل که چیزی اذیتتان می‌کند به این معنی نیست که نمی‌توانید لبخند بزنید.
هر لحظه برای شما شروعی تازه و پایانی تازه است.
هر لحظه فرصت جدیدی به شما داده می‌شود.
فقط باید از این فرصت بهترین استفاده را بکنید.
 

 نظر دهید »

زندگی کن...

03 شهریور 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

این روزها...

03 شهریور 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

زندگی هدیه است..

03 شهریور 1395 توسط حيدري

زندگی هدیه ايه که نباید حروم بشه
شما نميدونيد برگه بعدی زندگیه چیه
باید یاد بگیری روی تک تک روزاش حساب کنی…

 نظر دهید »

مثبت وزیبا

03 شهریور 1395 توسط حيدري

 
مثبت و زیبا

شکست خوردن و زمین خوردن
یک اتفاق است

تسلیم‌شدن و بلندنشدن
یک انتخاب است.

نگذار انتخاب‌هایت
اسیر اتفاق‌ها شود..!!!



 

 

 نظر دهید »

وقتی زندگی...

24 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

تو ازجنس خدای

24 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

انرژی مثبت

24 مرداد 1395 توسط حيدري

از غیبت‌، تهمت‌، قضاوت نسنجیده در مورد افراد یا حوادث‌، حسادت‌، كینه‌، دروغ‌، جر و بحث كردن با دیگران و رنجاندن آنها به شدت پرهیز كنید. زیرا با انجام دادن این گونه اعمال به دور خودتان تراكمی از نیروهای منفی جمع آوری می‌كنید و كسی كه از این مقدار زیاد نیروهای منفی عذاب می‌كشد، خودتان هستید. زمانی كه به دیگران خوبی و كمك می‌كنید، تجمعی از نیروهای مثبت را به دور خودتان فراهم می‌آورید و این نیروهای مثبت باعث آرامش و شادی شما می‌شوند. هنگامی كه وضو می‌گیرید، الكتریسته‌های ساكن را به سطح بدن می‌آورید. آب رسانا است و شما امواج آرام بخش را تولید می‌كنید. با كشیدن مسح سر، این امواج را به كورتكس مغز انتقال می‌دهید و باعث می‌شوید كه ناحیهٔ شلوغ ذهن آرام گیرد. با مسح پا، انتقال امواج آرام بخش را در اندام‌های پایینی سرعت می‌بخشید. منطقه‌ای كه در روی كره زمین‌، بیشترین مقدار این امواج را داراست‌، كعبه است‌. زمانی كه شما نماز می‌خوانید و در جهت خانهٔ خدا قرار می‌گیرید و ۷ قسمت بدن با زمین تماس پیدا می‌كند، امواجی را دریافت می‌كنید كه باعث آرامش شما می‌شوند. برای افزایش نیروهای مثبت خود می‌توانید در یك وان حمام‌، پر از آب و نمك به مدت ۲۰ دقیقه قرار بگیرید، در بطری‌های رنگی آب خوراكی بریزید و به مدت ۲ ساعت در معرض نور خورشید قرار دهید، سپس آنها را در یخچال بگذارید و از آن بنوشید. خورشید منبع سرشاری از انرژی مثبت است‌. بدون كفش و جوراب روی چمن راه بروید. زیرا كه طبیعت منبع پر انرژی نیروهای مثبت است‌. از دیگر راههای افزایش نیروهای مثبت و درونی قدردانی از خداوند به دلیل نعمت‌های بی كرانش می‌باشد. خداوند فرموده است‌: نعمت‌ها را شكر و سپاس گویید تا آنها را برای شما زیاد كنم‌. شكرگزاری به شما احساس بودن و داشتن می‌دهد، و این احساس خود به افزایش آرامش و نشاط منجر می‌شود. چون شما به خاطر آن چه كه دارید شكر می‌كنید، نعمت‌های معنوی از قبیل شادی‌، سلامتی‌، صداقت و آرامش درونی به شما عطا شده است‌. امروز را صرف شادی بخشیدن به خود و دوستانتان كنید. فردا غذای سالمی بخورید. روز بعد با خودتان صادق باشید.اگر موضوعی شما را ناراحت كرد، به موضوع‌ِ دوست داشتنی فكر كنید. روز بعد را در تفكر آرام سپری كنید. شما با سپاسگزاری می‌توانید روحتان را پاك و نیروهای آن را در جهت مثبت و صعودی افزایش دهید و این مسئله باعث باز شدن درهای بی‌شماری از نیروهای مثبت از كائنات به روی شما می‌شود.

 


3

 نظر دهید »

یا ضامن اهو

24 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

یا امام رضا

24 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

دکتر چمران

20 مرداد 1395 توسط حيدري

ما، اغلب خود را محور دنیا و مافیها فرض می کنیم و فکر می کنیم که همه دنیا به خاطر ما می گردد، آسمان و زمین و ستارگان به خاطر خوش آمد ما در سِیر و گردشند …

… فکر می کنیم که آسمان در غم ما خواهد گریست و یا دل سنگ از درد ما آب خواهد شد، یا گردش ستارگان متوقف خواهد گشت…

… اما بعد می فهمیم که در این دنیای بزرگ میلیون ها انسان مثل ما آمده اند و رفته اند و هیچ تغییری در گردش روزگار به وجود نیامده است.

 

دکتر چمران

 نظر دهید »

دنیای ما دنیای مجازی

20 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

چه کنیم نماز صبح مان قضا نشود

19 مرداد 1395 توسط حيدري

ز آيت الله بهجت سوال شد:

 چه كنيم تا نماز صبحمان قضا نشود؟

در پاسخ فرمودند:

كسي كه باقي نمازهايش را در اول وقت بخواند

خدا او را براي نماز صبح بيدار خواهد كرد

 نظر دهید »

نمازهایت را عاشقانه بخوان

19 مرداد 1395 توسط حيدري

نمازهایت را عاشقانه بخوان،حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری،

 قبلش فكر كن چرا داری نماز میخونی؟؟؟

 آن وقت كم كم لذت میبری از كلماتی كه تمام عمرداری تكرارشون میكنی.

 تكرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست.

هـرگـز نـمـازت را تـرك مـكـن

مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاك ،

بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بـه دنـیـاست

تـا سجـده كـنـنـد … ولـو یـك سـجـده !

 

 نظر دهید »

پهلوان

19 مرداد 1395 توسط حيدري

از حسین رضا زاده پرسیده بودن
بالاترین وزنه چندكیلو هستش كه
یه نفر بزنه بهش بگن پهلوان؟
آقای رضازاده درجواب گفتن
بالاترین وزنه یه پتوی 400یا500گرمی هستش
كه صبح باید بلند كنیم تا نماز صبح یا نماز شب
رو بخونیم
هركی بتونه اون وزنه رو بلند كنه بهش میگن
پهلوان…

 نظر دهید »

خدا نکند

19 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

حواست هست خدا

17 مرداد 1395 توسط حيدري

حواست هست خدا؟
صدای هق هق گریه هام از گلویی میاد که تو گفتی از رگش به من نزدیکتری!
حواست هست خدا؟
هر وقت صدای شکستن خودمو شنیدم گفتم باشه منم خدایی دارم…
حواست هست خدا؟
از بچگی تا حالا هر وقت زمین خوردم و به سختی پاشودم یه جمله شنیدم:
غصه نخور خدا بزرگه
حواست هست خدا؟
حواست هست هرروز دارم باهات دردودل میکنم؟
حواست هست غصه هام داره سنگینی میکنه؟
حواست هست خیلی وقت چشام بارونیه؟
حواست هست نفس کم آوردم؟
خدایا نفس میخام خوشی میخام زندگی میخام
خدایا یه خنده از ته دل میخام
خدایا خیالت راحت قلبم شکسته
فقط تورو میخام….
از تو هم فقط مولايم مهدي(عج) را ميخام

اللهم عجل لوليك الفــــــــــــــرج

 

 نظر دهید »

من عاشق ماه هستم

17 مرداد 1395 توسط حيدري

شغل من اين است كه ساعتي پس از غروب ،
غروب سرخ ، غروب پرغم ، يك غروب ديگر بي تو ، بنشينم و آسمان را بنگرم ، بنشينم و ماه را نظاره كنم ….. و من ماه را دوست مي دارم ، نه به خاطر آن كه زيباست - كه زيبايي او بسي كوچك است در برابر زيبايي تو - بلكه او را دوست دارم ، از آنرو كه در بسياري از شبها تو را ديده است … تو را ديده است و البته خجل شده است ، كه در برابر نور عظمت تو ،
چه ناچيز مي درخشد و چه كوچك ! و چه بي نور ! و يقين مي دانم كه تو نيز ماه را ديده اي . نيك باور دارم كه تصوير ماه ، در چشم هاي زيباي تو نيز درخشيده است و براي همين است كه دوست دارم تمامي شبها ، خيره خيره ، ماه را بنگرم تا تصويري كه در چشم تو درخشيده است ، در چشم من يعني ديدگان مرد عاشق آشفته نيز بدرخشد ! بگذار واسطه ي بين من و تو ، همين ماه باشد تا من دل خوش كنم به اين كه شايد زماني كه به ماه مي نگرم ، تو نيز در همان لحظه او را در حال نگريستن باشي و آن وقت ، ما ، من و مولا ، هر دو در يك لحظه ، به يك چيز نگريسته ايم و هردو در يك لحظه به ماه انديشيده ايم …. آه ! چه لذتي دارد اين احساس نزديك بودن به تو ! چه شوري دارد اين حس ِ هم احساس شدن با تو ! بگذار واسطه بين من و تو همين ماه باشد و بگذار تا من ، به اين واسطه ي بين ما بگويم كه چقدر در آرزوي توام! كه چقدر محتاج توام ! كه چقدر فدايي تو ام ! كه چقدر بي تو هيچ ام ! و چقدر بدون تو پوچ ! و چقدر …. ! آقاي من ! بگو كه آيا به ديدار عاشق دل سوخته ي خويش نمي آيي؟ و بگو كه آيا مي شود عاشقانه كسي را دوست داشت و در اين آرزو نبود كه تصويري از او داشت؟ و بگو كه من ، اين شيداي ديوانه ي سرگشته ي تو ، چه كنم با اين غم عظيم كه هيچ تصويري از تو ندارم ؟ پس بگذار كه تنها يك نظر ، حقيقت ماه را نظاره كنم . همان يك نظر مرا بس است . من همان يك نگاه را ، هر روز هزار بار ، در ذهن خويش مرور خواهم كرد . پس تنها يك نظر ! تنها يك نگاه ! براي يك لحظه ! براي قسمتي از لحظه اي ! …. آه ! چه كنم با دلي كه تو را مي خواهد ؟! چه كنم با قلبي كه همه آتش است از دوري تو ؟! چه كنم با چشمي كه تشنه ي باران اشك است از جدايي تو؟! چگونه خاموش باشم؟! چگونه آرام گيرم؟! چگونه آرامش يابم؟! تو را به مهر ! تو را به دوستي ! تو را به خدا! فقط يك نظر …. تنها يك نگاه!

يا صاحب الزمان خادمت را درياب

 نظر دهید »

بلا یای دوران ظهور

17 مرداد 1395 توسط حيدري

وقتی انسان خطایی می‌کند، عقوبت آن را هم باید به جان بخرد، حالا این عقوبت می‌تواند فقط در این دنیا باشد یا سرای دیگر و یا هم در این دنیا و هم در سرای دیگر. در ابعاد بزرگ‌تر وقتی جامعه‌ای نیز به فساد و گناه رو می‌آورد، باید عذابی را که خداوند بر آنان فرو می‌فرستد، گردن نهد. امت‌های عصر کنونی که به انواع فسادها،گناهان، سرکشی‌ها و ستمگری‌ها آلوده و از آفریننده هستی غافل شده‌اند، به یقین عذابی سخت‌تر خواهند داشت. 

 نظر دهید »

حقیقت انتظار

17 مرداد 1395 توسط حيدري

*حقيقت انتظار
انتظار، يعنى دل سرشار از اميد بودن نسبت به پايان راه زندگى بشر. ممكن است كسانى آن دوران را نبينند و نتوانند درك كنند - فاصله هست - اما بلاشك آن دوران وجود دارد؛ لذا تبريك اين عيد - كه عيد اميد و عيد انتظار فرج و گشايش است - درست نقطه‌ى مقابل آن چيزى است كه دشمن مى‌خواهد به وجود بياورد.
ما آن وقتى مى‌توانيم حقيقتاً منتظر به حساب بياييم كه زمينه را آماده كنيم. براى ظهور مهدى موعود(ارواحنافداه) زمينه بايد آماده بشود؛ و آن عبارت از عمل كردن به احكام اسلامى و حاكميت قرآن و اسلام است. اولين قدم براى حاكميت اسلام و براى نزديك شدن ملتهاى مسلمان به عهد ظهور مهدى موعود (ارواحنافداه و عجّل‌اللَّه‌فرجه)، به‌وسيله‌ى ملت ايران برداشته شده است؛ و آن، ايجاد حاكميت قرآن است.

 نظر دهید »

گل نرگس

17 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

یا غریب الغربا

16 مرداد 1395 توسط حيدري

دائم دلم برای حرم تنگ می شود
دست تهی برای کرم تنگ می شود
من شاعری شدم که دو دستش قلم
شده گاهی دلم برای قلم تنگ می شود 
[ پنجشنبه ۱۹ آذر۱۳۹۴ ] [ 9:54 ] [ انی احب الحسین ] [ 1 نظر ]

 نظر دهید »

داعش

16 مرداد 1395 توسط حيدري

روایت حضرت امیرالمؤمنین (ع) در مورد گروهک “داعش”
♥•٠·
حضرت امیر المومنین علی علیه السلام 1400 سال پیش فرمودند: “إذا رأیتم الرایات السود فالزموا الأرض ولا تحرکوا أیدیکم ولا أرجلکم ثم یظهر قوم ضعفاء لا یُوبه لهم قلوبهم کزُبَر الحدید هم أصحاب الدولة لا یفون بعهد ولا میثاق یدعون إلى الحق ولیسوا من أهله “أسماؤهم الکنى ونسبتهم القرى” حتى یختلفوا فیما بینهم ثم یؤتی الله الحق من یشاء…” (1)
ترجمه: زمانی که پرچم های سیاه را دیدید از جای خود حرکت نکنید - به این معنا که دعوت آنان باطل است و نباید به کمک آنان بشتابید - سپس قومی ضعیف ظاهر می شوند که قلب هایشان مانند براده های آهن سخت است، آنها وفادار به هیچ عهدی نیستند، به حق فرا می خوانند در حالیکه از آن نیستند، اسامی شان، کنیه و نسبت هایشان از نام شهرها گرفته شده؛ تا اینکه در بین خود اختلاف نظر پیدا می کنند و خداوند خداوند اهل حق – هر کسی که بخواهد- را ظاهر می سازد…”
گفته می شود این سخن که مفهوم آن تماما با تروریست های “داعش” منطبق است کسانی که پرچم های سیاه دارند، اسامی شان، کنیه است مانند “ابو مصعب، ابوالبراء و…” و نسبت هایشان به شهرها می رسد مانند “البغدادی، الحرانی و…” .
شایان ذکر است، حدیث فوق در کتاب “احقاق الحق و ازهاق الباطل” ذکر شده است.

 نظر دهید »

تذکر

16 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

تا کی چقدر

16 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

اخرالزمان

16 مرداد 1395 توسط حيدري

نگهداشتن دیــــــــن و ایمان در آخرالزمــــــــان

مثل نگهداشتن ذغال گداخته در کـــــــــف دست است …..(پیامبر اکرم)

 نظر دهید »

راز فریاد ایت الله بهجت هنگام نماز

16 مرداد 1395 توسط حيدري

 

«تهران زندگی می‌کردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از نمازهایی را که آیت‌الله بهجت (ره) می‌خواندند را دیدم و لذت بردم.

تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیت‌الله بهجت (ره) بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه می‌شود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و لذت بخش بود، برنامه‌ام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.

یک سال کارم همین شده بود، هر روز صبح می‌رفتم قم نماز می‌خواندم و برمی‌گشتم، در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه می‌کرد که چرا از کار و زندگی می‌زنی و به قم می‌روی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان و … .

کم کم نسبت به فریادهای آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس شده بودم، آخه چرا آقا فریاد می‌کشه؟ چرا داد می‌زنه؟ چرا با درد سلام می‌ده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلام‌های آقا سلام می‌دادم.

به خودم گفتم من اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد می‌کشه دیگه نمیام قم نماز بخونم، همون تهران می‌خونم، این هفته هفته آخرمه …

یک روز آومدم و رفتم دم درب منزل آقا، در زدم، گفتم باید بپرسم دلیل این فریادهای بلند چیه، رفتم دیدم آقا میهمان داشتند، گوشه اتاق نشستم و در افکار خودم غوطه‌ور شدم، تو ذهن خودم با آقا حرف می‌زدم، آقا اگر بهم نگی می‌رم هان! آقا دیگه نمیام پشتت نماز بخونم هان! تو همین افکار بودم که آیت‌الله بهجت انگار حرفامو شنیده باشه سر بلند کرد و به من خیره شد، به خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چی می‌گفتم؟ من که تو دلم گفتم، بلند حرفی نزدم، چطور شنید؟

سرم را پایین انداختم و آرام از مجلس خارج شدم و به تهران برگشتم، در راه دائما با خودم می‌گفتم آقا چطور حرف‌های من را شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت آیت‌الله بهجت (ره) ایستادم و در صف اول نماز می‌خوانم، متعجب شدم، در بیداری اصلا نمی‌توانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه برم صف اول!

خوشحال بودم و پشت آقا نماز می‌خواندم، یک دفعه تعجب کردم، دیدم در جلوی آقا، روبروی محراب یک دربی باز است به یک باغ بزرگ و آباد، آخه این در رو کی باز کردند؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی نداره، تعجب کردم، باغ سر سبز و پر از میوه‌ای بود، خدای من این باغ کجا بوده؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، یک لحظه از خواب پریدم.

یعنی من خواب بودم؟ آقا جواب سئوال من رو در خواب دادند، پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز درد دل کندن از آن باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد می‌کشید، من جواب سئوالم رو گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح برای نماز به قم می‌رفتم و سپس به تهران بازمی‌گشتم تا آقا رحلت کردند.»

این مطالب خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیت‌الله العظمی بهجت (ره) بود که توسط پسر این مرجع تقلید فقید در مراسم سالگرد حضرت آیت‌الله بهجت (ره) در مسجد صاحب الزمان (عج) ورامین بازگو شد.
[ چهارشنبه ۱۲ اسفند۱۳۹۴ ] [ 23:5 ] [ انی احب الحسین ] [ 5 نظر ]

 نظر دهید »

مهدی جان

16 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

حجابم را دوست دارم

16 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

مثل این باشید

16 مرداد 1395 توسط حيدري

یكى از علماء بزرگ (مرحوم آیة الله سید باقر مجتهد سیستانى پدر آیة الله سید على سیستانى ومرحوم سید محمود مجتهد سیستانى ) در مشهد مقدس براى آنكه به محضر امام زمان عجل اللّه شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا در چهل جمعه هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغاز می كند ایشان فرمودند: در یكى از جمعه هاى آخرین ، ناگهان شعاع نورى را مشاهده كردم كه از خانه ى نزدیك آن مسجدى كه من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم مى تابید، حال عجیبى به من دست داد، از جاى برخاستم و بدنبال آن نور به در آن خانه رفتم ، خانه كوچك و فقیرانه اى بود، از درون خانه نور عجیبى مى تابید.
در زدم وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان عجل اللّه در یكى از اتاق هاى آن خانه تشریف داشتند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اى سفید بروى آن كشیده بودند، وقتى من وارد شدم و اشك ریزان سلام كردم ، حضرت بمن فرمودند: چرا اینگونه دنبال من مى گردى و رنج ها را متحمّل مى شوى ؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه كردند) تا من دنبال شما بیایم !
بعد فرمودند: این بانوئى است كه در دوره بى حجابى (رضا خان پهلوى ) هفت سال از خانه بیرون نیامده مبادا نامحرم او را ببیند!(1)
پی نوشت:

 نظر دهید »

دختر با ناز به خدا گفت

16 مرداد 1395 توسط حيدري

دختربا نازبه خداگفت:
چطور زيبا مي آفريني ام و انتظار داري خود را براي همگان نكنم؟
خدا گفت:زيباي من!تو را فقط براي خودم آفريدم
دخترك،پشت چشمي نازك كرد و گفت:خدا كه بخل نمي ورزد،بگذار آزاد باشم
*خدا چادر را به دخترك هديه داد*
دخترك با بغض گفت:با اين؟اينطور كه محدودترم.اصلا مي خواهي زنداني ام كني؟يعني اسير اين چادر مشكي شوم ؟؟؟؟
خدا قاطع جواب داد:بدون چادر،اسير نگاه هاي آلوده خواهي شد…هر چيز قيمتي را كه در دسترس همه نمي گذارند.تو جواهري
دخترك با غم گفت:آخر…آخر،آنوقت ديگر كسي مرا دوست نخواهد داشت.نه نگاهي به سمت من خواهد آمد و نه كسي به من توجه ميكند
خدا عاشقانه جواب داد:من خريدار توام!
منم كه زود راضي مي شوم و نامم سريع الرضاست.
آدميانند و هزاران نوع سليقه!
هرطور كه بپوشي و بيارايي،باز هم از تو راضي نمي شوند!
اصلا مگر تو فقير نگاه مردمي؟آن نگاه ها مصدومت ميكند
*دخترك آرزويش را به خدا گفته بود و مي خواست چونان فرشته اي محبوب جلوه كند*

 نظر دهید »

زیباست اینکه ...

16 مرداد 1395 توسط حيدري

نتیجه اش زیباست وقتی این دو را پیوند می زنیم؛

 


اینکه فرمودند: زکات زیبایی پاکدامنی ست

 


و اینکه پرداخت زکات دارائیت را افزون می کند.

 


حالا آنان که زیبایی بیشتر می خواهند، بسم الله

 نظر دهید »

پروردگا را

14 مرداد 1395 توسط حيدري

پروردگارا !

مهربانا !

ای بخشنده بی همتا که برناسپاسی بندگانت صبوری می کنی وهم چنان روزیشان را با نعمت های بی کرانت عطا می فرمایی . به راستی ما بندگان عهد شکن ،چگونه این همه رحمت ونعمت را سپاس گوییم که باز این چنین وفادار، می بخشایی  ؟

پس کاش آنگاه که ابلیس وسوسه گر ،گناهان را در چشمانمان زیبا می نمایاند وبه دروغ می آراید، حقیقت را درک کنیم و با ممانعت از عمل در پیروی از هوای نفس ، تو را سپاسگزار باشیم وآنگاه که خاضعانه آمرزش وبخشش تو را می طلبیم،فضل همیشگی ات را باز هم ارزانی مان داری .

آمین

 نظر دهید »

چراباید نماز را به پا داریم

14 مرداد 1395 توسط حيدري

چرا باید نماز را به پا داریم؟

این سؤالیه که خیلی ها به آن دچارند؛ حتی بعضی نمازخونها!

متن زیر ، بخشی از پاسخ به این سؤاله :

این رابه خاطر داشته باشیم که عبادت، وسیله تکامل

و سعادت ماست و دستور خداوندبه خواندن نماز،

نوعى لطف و رحمت و راهنمایى است که مارا به

 کمال مى‌رساند. وقتى پدرو مادر، فرزندشان را به

 درس خواندن تشویق کرده و یا وادار مى‌کنند، به

سود خود فرزند است و سعادت اورا مى‌خواهند و

این امر، ازروى محبّت به فرزند است وگرنه به درس

خواندن او نیازى ندارند.

آیات و روایات، فلسفه و حکمت تشریع نماز را چنین

بیان کرده‌اند:

1. یاد خدا: وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِى .1

( نماز را برپا دار تا به یاد من باشى.)

 

2. بازداشتن از گناه و زشتیها: إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى

عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکَر .2

(همانا نماز انسان را در دنیااز زشتیها و گناه

باز مى‌دارد.)

 

3. پاکیزگى روح: …إِنَّمَا تُنذِرُالَّذِینَ یَخْشَوْنَ

 رَبَّهُم بِالْغَیْبِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ مَن تَزَکَّى

فَإِنَّمَا یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ‌ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ …3

(تو “پیامبر"تنها کسانى را که از پروردگارشان

در نهان مى‌ترسند و نماز برپا مى‌دارند،هشدار

 مى‌دهى وکسى که پاکیزگى جوید، تنها

براى خود پاکیزگى مى‌جوید،و فرجام کارها

به سوى خداست.)

 نظر دهید »

دلتنگم

13 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

اقا جان

13 مرداد 1395 توسط حيدري

 

 نظر دهید »

لقب قائم علیه السلام

13 مرداد 1395 توسط حيدري
 نظر دهید »

راستی هنرتو درچیست

12 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

یک مرد با غیرت

12 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

چرا زندگی رو سخت میکنی

12 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

وقتی روز بدی دارین..

02 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

برو به کلینیک خدا

02 مرداد 1395 توسط حيدري

هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم.

قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم.

هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.

زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم.

و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم. فهمیدم که بیمارم…

خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده!

زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج چهل درجه اضطراب نشان می داد.

آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم تنهایی،

سرخرگهایم را مسدود کرده بود … و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام

خون برسانند.

به بخش ارتوپدی رفتم، چون دیگر نمیتوانستم با دوستانم باشم و آنها را در

آغوش بگیرم. براثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده

بودم …

فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات

اطرافیانم فراتر ببرم.

زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم، معلوم شد که مدتی است صدای

خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن میگوید نمی شنوم…!

هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم.

قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم.

هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.

زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم.

و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

خدای مهربان؛ برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد، و من به

شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس، تنها از داروهایی که در کلمات راستینش

دوستش دارم بزرگیش را ، سکوتش را ، عظمتش را ، اُبهتش را ، تنهاییش را ،

حکمتش را ، صبرش را ، و بودنش عادتیست مثل نفس کشیدن !


خدا را میگویم …

 

 نظر دهید »

الَم یَعلَم بِاَنَّ اللهَ یَری...؟!

02 مرداد 1395 توسط حيدري

« اَلَم یَعلَم بِاَنَّ اللهَ یَری…؟!» (علق/آیه14)

            آیا انسان نمیداند که خدا او را می بیند؟

 

درس اول: 

شیطون اندازه ی یک حبه قنده!!!

گاهی، می افته تو فنجون دلمون!

 

حل میشه… آرووم…آرووم…!

بی آنکه اصلاً بفهمیم…!

 

و… روحمون سر می کشه اون رو!!!

اون چای شیرین رو،


شیطون زهرآگین دیرین رو.

درس دوم:

در مکانی که کنی قصد گناه

گر کند کودکی از دور، نگاه

شرمت آید ز گنه در گذری

پرده عصمت خود را ندری

شرمت ناید ز خداوندِ جهان

کو بود آگه به اسرارو نهان؟!

 

 

 

درس سوم:

گفت: حاج آقا…!

درس آخر:

سرزمینِ من پر است از مردانی که دیگر نگاهشان، بوی امنیت نمی دهد!

مردانی که دیگر نه عشق را می شناسند نه مردانگی را!!!

 

ای مردِ سرزمینِ من…!!! ؛

مــــــــــــرد باش،

تا بانویت، تو را پرستش کند!

تا کم شود آمارِ طلاق و خیانت و بد دلی؛

 

مردباش…، 

 

 

                   مـــــــــرد باش تا افتخارم باشی!

 

 

                                     

 

تو بد سِگالی و نیکی طلب کنی، هیهات!

 

 زخیر، خیر تراوش نماید از شر، شر

 

من شنیده ام اگر انسان در نماز متوجه شود که کسی در حال دزدیدن کفش

اوست، می تواند نماز را بشکند و برود کفشش را بگیرد؛ درست است حاج آقا؟!

حاج آقا گفت: درست است آقا.

نمازی که در آن حواست به کفشت است، اصلاً باید شکست!!!

اونوقت، اون…خون میشه در خانه ی تن!

 

می چرخه و می گرده و می مونه اون جا!!!

اون… میشه… من!!!

 نظر دهید »

دستخط خدا

02 مرداد 1395 توسط حيدري

از جنگ بر می گردی،هیچ کس اما به استقبالت نمی آید.

هیچ کس نمیداند که به جنگ رفته بودی.

با شکوه ترین جنگها اما همین است.جنگی غریبانه ،جنگی تنها،جنگی بی

سپاه و بی سلاح.

از جنگ بر می گردی،خدا می داند که به جنگ رفته بودی.

خاک روی پیراهنت را می تکاند و نشان لیاقتی به تو می دهد.نشان لیاقتش

اما مدالی نیست که بر گردنت بیاویزی.

نشان لیاقت خدا، تنها چند خط ساده است.

خط های ساده ای که بر پیشانی ات اضافه می شود و روزی می رسد که

پیشانی ات پر از دستخط خدا می شود.

آیینه ها می گویند آن کس زیباتر است که خطی بر چهره ندارد.

آیینه ها اما دروغ می گویند. دستخط خدا بر هر صفحه ای که بنشیند، زیبایش

می کند. جوانی بهایی ست که در ازای دستخط خدا می دهیم.

دستخط خدا اما بیش از اینها می ارزد، کیست که جوانی اش را به دستخط خدا

نفروشد!

 نظر دهید »

چای باطعم خدا

02 مرداد 1395 توسط حيدري

این سماور جوش است
پس چرا می گفتی دیگر این خاموش است؟!
باز لبخند بزن
قوری قلبت را، زودتر بند بزن
توی آن
مهربانی دم کن
بعد بگذار که آرام آرام
چای تو دم بکشد
شعله اش را کم کن

دست هایت:
سینی نقره ی نور

اشک هایم:
استکانهای بلور
کاش
استکان هایم را
توی سینی خودت می چیدی
کاشکی اشک مرا می دیدی
خنده هایت قند است
چای هم آماده است
” چای با طعم خدا “
بوی آن پیچیده
از دلت تا همه جا

پاشو مهمان عزیز
توی فنجان دلم
چایی داغ بریز

 نظر دهید »

به فکراتصال باش

02 مرداد 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

بند خدا باش

02 مرداد 1395 توسط حيدري

وقتی گیلاس، با بند باریکش به درخت متصّل است،همه عوامل در جهت رشدش

در تلاشند…

باد، باعث طراوتش می شود

آب، باعث رشدش می شود

و آفتاب به آن، پختگی و طراوت می بخشد…

اما…

.

به محض پاره شدن آن بند و جدا شدن از درخت،

آب، باعث گندیدگی

باد، باعث پلاسیدگی

و آفتاب باعث پوسیدگی و از بین رفتن طراوتش می شود…

 نظر دهید »

نکته های کوچک زندگی

02 مرداد 1395 توسط حيدري

 باید دانست

 ” جاده های زندگی را خدا هموار می کند

 کار ما فقط برداشتن سنگ ریزه هاست … “


پس اینقدر آه و ناله چرا ؟!

 

 نظر دهید »

من...

02 مرداد 1395 توسط حيدري

من ترجیح می دهم به گونه ای زندگی کنم که انگار خدایی هست

و بعد از مرگ متوجه شوم که خدا نیست به جای این که بگونه ای زندگی کنم که انگار خدایی نیست و بعد از مرگ متوجه شوم که خدایی هست …

 نظر دهید »

درمیان مخلوقات خدا

01 مرداد 1395 توسط حيدري

مورچه درمیان مخلوقات خداوند بیشترین علاقه رابرای

همکاری ، فداکاری ، ازخودگذشتگی وکمک به دیگران دارد ؛

مورچه ها تمام آنچه را که دارند برای کمک به دیگران فدا می کنند

آیا این منظره ما رابه تفکردرخلقت خداوند بلند مرتبه فرانمی خواند ؟!

به خصوص اینکه دانشمندان پی برده اند که بزرگترین خوشبختی

در زمانی است که به دیگران کمک می کنی !

وازاین روست که می گویند مال ، قدرت وشهرت دلیل خوشبختی نیستند ؛

بلکه سعادت واقعی درکمک ویاری رساندن به نیازمندان است !… سبحان الله .

آیا مورچه ها اسرارخوشبختی را درک کرده اند

وبا کشف این حقیقت به آن عمل می کنند ؟!

خداوند سبحان دراین مورد می فرماید :

” درنیکوکاری وتقوی به یکدیگرکمک کنید ؛ ولی درگناه وستمکاری

یکدیگر را یاری نکنید وازخداوند بترسید که همانا عقاب خداوند شدید است . “

 

 نظر دهید »

با سلام

01 مرداد 1395 توسط حيدري

با سلام به پیشگاه یک معبود و تنها معبود عالم امکان

خدای دوست داشتنی

کاش همه در سرسرای ذهنمان به یک کلمه خوب نظری می افکندیم

و آن هم این کلمه هست

فقط خدا

ولی افسوس که زبانی و لحظه ای هست و بس

خدا جونم ببخش که من و ما به همه چیز و لذت های به دست آوردن همه کس فکر می کنیم

غیر تو معبود

مگه نه این هست که بهترین و نزدیکترین نگاه به ما

نظر و لطف بی نظیر توست بر بندگانت

ببخش

تنهایمان نگذار

که بی معرفتان در این دوران بسیارند

و صد افسوس

که تویی را ….

هر کس بقیه نقطه چین را با حال خود پر کند

 نظر دهید »

فرق انسان با خدا

01 مرداد 1395 توسط حيدري

انسان تمام خوبیها را با یک بدی فراموش میکند ولی خدا تمام بدیها را با یک خوبی فراموش میکند…

 نظر دهید »

چه زیباست دربخشیدن خدا باشیم

31 تیر 1395 توسط حيدري

چه زیباست!!؟

در بخشیـــــــــــــــــدن

“خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا”

باشیم…

 نظر دهید »

انچنان بر دنیای خویش تلاش کن

31 تیر 1395 توسط حيدري

آنچنان برای دنیای خویش تلاش کن

که گویی تا ابد زندگی خواهد کرد

و آنچنان برای

آخرت خویش که گویی امشب خواهی مرد .

” امام علی(ع) “

 نظر دهید »

اگر این قران...

31 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

زیباترین نقاشی...

31 تیر 1395 توسط حيدري

می گویند “پیکاسو” بهترین نقاش دنیاست

اما قربونت برم خدا که در عرصه نقاشی هم غریبی!

ای خالق زیبا آفرینم بدون هیچ طرح قبلی

چه ها کرده ای !!!

“المصور” شایسته نامیست که خود را به آن نامیدی

 نظر دهید »

پروردگارا

31 تیر 1395 توسط حيدري

سرورا، سرنوشتم به دست توست

و هر آنچه تا واپسین دم حیاتم،

نهان و عیان از من سرزند، تو دانی.

و کاستی و فزود و سود و زیانم تنها به دست توست نه دگری.

معبودا،

اگر مرا از رزقت ناکام گردانی،کیست که روزی‌ام دهد؟

و اگر به خواری‌ام کشانی، کیست که یاری‌ام دهد؟

معبودا، با گرایشم به خواهش نفس، برخود ستم کردم

پس وای بر من اگر بر آن آمرزش نیاوری!

(فرازهایی از مناجات زیبای شعبانیه)

 نظر دهید »

خدایا ....

31 تیر 1395 توسط حيدري

گذشته ام از خوشه هاى تکثیر

از گندم زار در مسیر باد

گواه من است پر از سادگى

و بوى نان مى دهمو مى خروشد در من

گاه برق بى تابى بر تیره ى دریاى دلمکه به قعر مى برد مرا …

خدایا

از تو تا دلم ؛ پل مى زنم براى عبور

” براى نماندن “

و ریسمان دست هایت

جاده اى از جنس ِ نور که مى برد مرا …

و مى رهاندم تا ” تو ” …

و مى نشاندم با ” تو “

آسمان ببین ؛ ” عبورم را ” …

از کوچه هاى آلاله تا اقاقى

به دریا دل زده و پاى در کوه

نمى هراسم از خطر

نمى هراسم از سفر

از مرداب مى ترسم

از مانده گى

از تکرر تکرار

گذر کرده ى بیابانم و پیوند خورده به

“خالى بى نهایت ِ تو”

تا به اینجا آمده ام ؛

آشناى رعد و طوفانم

 نظر دهید »

خداوند متعال فرمود..

31 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

شانس چیست

31 تیر 1395 توسط حيدري

شانس چیست؟

بهترین تعریفی که برا شانس پیدا کردم اینست:

شانس نام مستعار خداست انجا که نمیخواهد امضایش پای داده هایش باشد.

شانس همون کار مثبتی هست، که تو در طبیعت انجام دادی و

طبیعت به تو، یک کارخوب یا یک انرژی‌مثبت بدهکاره.

و باید به تو، یک سود بده یا یک انرژی مثبت برسونه.از نظر قرآن:

هر کس ذره‌ای بدی و خوبی کند

به او بازمیگردد

از نظر بودا:

قانون ‘کارما’ یعنی هر چیزی

کار ماست و به ما بر میگرده.

از نظر متافیزیک:

انرژی در طبیعت از بین نمیرود. وقتی انرژی‌ای رهاظالم و دزد و کلاً آدم بد رو قصاص می‌کنه و آرامش رو از اونها میگیره.

????برای همین هیچ ظالم یا دزد یا آدم بد، هرگز درزندگی آرامش نداره.

پس طبیعت شعور داره و میدونه ظالم کیه؟هر صدمه‌ای به این 3تا بزنی،

جزو بدهی تو محسوب میشه.

و هر سودی که به این سه تا برسونی،

جزو طلب تو از محسوب میشه.

انسانها :

مثلا اگر کسی دل تورو شکوند و به تو آسیب و زخم زبون زد،و در آینده ای که????(خودطبیعت زمانشو تشخیص‌میده)????یک لذت و یک سود

بسیار زیاد بهت میده.

“ان شاءالله هر جا که میری،

یه نفر مثل خودت سر راهت باشه".به تعداد افرادی که میان میشینن رو صندلی و عذاب میکشن،

به طبیعت بدهکاری و طبیعت ازت این سهم رو میگیره و

زندگیتو لجن مال میکنه.

وقتی آشغال از ماشینت میندازی بیرون

یا حق دیگران رو در رانندگی میخوری

یا تو سفر آشغال غذاتو، میندازی کنار جاده،

به اندازه‌ی هر فردی که میاد اونجا میشینه،

و بخاطر آشغالهایی که توریختی عذاب میکشه،((هیچ بدهکاری به‌طبیعت نمی‌تونه خوشبخت و با آرامش زندگی کنه))

کسانی که دزدی میکنن یا دل میشکونن یا به هرشکلی به طبیعت

یعنی

1 انسانها

2 حیوانات

3 اشیا

آسیب میزنن،چون طبیعت، اونو بیچاره میکنه

ضمناً تو بخاطر خسارتی که خوردی، انرژی زیادی از طبیعت طلب داری

که در آینده بهت میرسه و در حسابت ثبت شده.

نگو کی؟

شاید سالها بعد،

طبیعت بهت بده.

فقط بدون پول و طلبت ،

در حسابته و مال توست.

ولی طبیعت چون دارای شعوره

الان صلاح نمیدونه بهت بده.

????پس اعتراض نکن

و صبور باش و منتظر شانس خوب و پاداش از خدا باش، نه بنده خدا.

بدون وقتی اتفاق خوبی برات میوفته،

حتما کار خوبی در طبیعت انجام دادی

پس تا میتونی کار خوب انجام بده

اونها تا بدهی خودشونو به طبیعت ندن،

هرگز به آرامش نمیرسن.

وقتی کسی حق تورو میخوره

و تورو میرنجونه،

به آرومی بهش توضیح بده که رفتارش زشت بوده و دیگه ناراحت نشو.

واگذارش کن به طبیعت

به طبیعت بدهکاری‌و طبیعت مثلاً یه بیماری بهت میده و

یکسال تو بیمارستان در حال رنجی.

ناراحت نشو، وقتی میگم یکی مثل خودت سر راهت باشه. خب…؟

پس سعی کن در طبیعت کار خیر بکنی.

حیوانات

مثلاً: اگر مورچه‌ای را عمداً بکشی،

اگر عمر اون مورچه 7 روز باشه، تو 7روز از عمرت رو به‌طبیعت بدهکاری

هفت روز، زودتر میمیری یا به شکل دیگر بدهی‌ات را پس میده.

اشیا

مثلاً: اگر صندلی اتوبوس‌رو پاره کنی،

ناراحت نشو عزیزم؛ اون به عالم وجودیک دل شکسته

بدهکاره. اون یه بار دلش میشکنه و آسیب میخوره.

ضمناً چون یکی از آدمهای طبیعت به تو صدمه زده،

طبیعت، به تو، یک لذّت زیاد بدهکاره

تا این خسارتی که خوردی رو جبران کنه.

و چطور باید قصاصش کنه

و کسی که کارهای خوب میکنه رو چطور باید بهش پاداش بده.

???? حالا بدون در طبیعت 3چیز وجود دارد:

1♦️انسانها

2♦️ حیوانات

3♦️ اشیاء

میکنی حالتش عوض میشه و بر میگرده.

نظم و شعوری در طبیعت حاکمه که قابل انکار نیست.

هیچ کس، حتی کسی که خدارو قبول نداره، نمیتونه مثلاً: جاذبه زمین رو انکار کنه.

مثلا آب در 100درجه میجوشه؛

????این شعور در آتیش وآب طبیعت است

????مثلا خورشید راس ساعت میاد و راس ساعت میره. چون شعور داره.

پس قانون، نظم و شعوری در طبیعت حاکمه.

طبیعت شعوری داره کهتا اصطلاحا شانست خوب بشه.

یعنی عبادت کن و عمل خیر انجام بده.

لبخندبزن و به مردم نیکی کن وخصوصاً همسرت رو نرنجون؛

به خدا اعتمادداشته باش و نگران هیچی نباش

خدا بهترین قاضی و بهترین وکیل است

در این نوشته منظور ازطبیعت

طبیعت بی خدا نیست .

همان عالم وجوده که همه آیت خداست

 

 

 نظر دهید »

به صدای باران گوش کن

31 تیر 1395 توسط حيدري

به صدای باران گوش کن ، نغمه ها دارد با خود

فریادها می کشد از درد از غم…

سالیان سال است که باران می بارد

و سالیان سال است که خدا می گرید!!

و هر بار که باران می بارد

او دلش از یکی از بندگانش میشکند!

 نظر دهید »

اگاه باشید..

31 تیر 1395 توسط حيدري

آگاه باشید بدرستی که از نعمتهای خداوند

وسعت مال است و برتر از وسعت مال،

سلامتی بدن است و برتر از صحت بدن،

تقوای دل است.”

امیر مومنان علی (علیه السلام)

 نظر دهید »

بار دیگر نگاه کن

31 تیر 1395 توسط حيدري

در قلمرو علم به هر سو که می نگرم،

نشانه های مشیت و اراده

و قانون و نظم یک وجود عالی را

مشاهده میکنم

اگر به طرف آسمانها نگاه کنیم،

از مشاهده نظم و ترتیب گسترش ستارگان،

بی اختیار از تعجب فریاد خواهیم کشید

شبها، فصلها و قرن های متوالی،

اجرام سماوی در آسمان،

روی خطوط معیّن در حرکتند

و به قدری منظم در مدارهای خود می گردند

که ممکن است خسوف و کسوف را

از چندین قرن قبل پیش بینی کرد

اگر حرکت ستارگان، منظم و

مدارشان معیّن نبود،

چگونه مردم می­توانستند

در وسط دریاها و صحراهای خشک زمین

و جاده های بی نام و نشان آسمان،

جهت یابی کنند و با اطمینان،

راههای خود را پیدا کنند؟

در همه جا قدرت خدایی مشهود است

و هر قانون طبیعی که کشف می شود

با صدای بلند می گوید:

خدا واضع من است و بشر کاشف من

سیسیل هامان”

 نظر دهید »

حتی اگربدانم

31 تیر 1395 توسط حيدري

حتی اگر بدانم فردا تکه تکه خواهم شد

باز هم درخت امیدم را عاشقانه خواهم کاشت

نه برای برداشت میوه اش

برای اینکه افسوس نکاشتن را با خود حمل نکنم

 نظر دهید »

مسیرخدا

31 تیر 1395 توسط حيدري

بسم الله الرحمن الرحیم

“اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن

صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ

فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ

وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً

حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا”

 نظر دهید »

اگرخالص شوی با او

31 تیر 1395 توسط حيدري

توکـُّـل بر خدایت کن/
کفایت میکند حتماً/
اگر خالص شوی با او/
صدایت ‌میکند حتماً/
اگر بیهوده رنجیدی/
از این دنیای بی رحمی/
به درگاهش قناعت کن/
عنایت میکند حتماً/
دلت درمانده میمیرد/
اگر غافل شوی از او/
به هر وقتی صدایش کن/
حمایت میکند حتماً/
خطا گر می کنی گاهی/
به خلوت توبه کن با او/
گناهت ساده میبخشد/
جدایت میکند حتماً/
به لطفش شک نکن گاهی/
اگر دنیا حقیرت کرد/
تو رسم بندگی آموز /
حمایت میکند حتماً/
اگر غمگین، اگر شادی /
خدایی را پرستش کن/
که هر دم بهترینها را /
عطایت میکند ح

 نظر دهید »

هیچ وقت به خاطر حرف مردم...

29 تیر 1395 توسط حيدري

هیچ وقت به خاطر حرف مردم

زندگیت و خراب نکن

دهن این همیشه بازه

پولدار باشی میگن دزده

ساده باشی میگن بدبخته

زیاد گردش بری میگن وله

تو خونه باشی میگن افسردس

چادری باشی میگن دهاتیه

خوشگل باشی میگن خرابه

مرامت مردونه باشه میگن دنباله فلانه

پس بذار هرچه میخواهند بگویند

این خدای توست که باید تو را قضاوت کند و بس …

پس لذت ببر از زندگیت

 نظر دهید »

رهسپارم

29 تیر 1395 توسط حيدري

رهـــسپـــارم !

جــــاده ام رو بـــه دســت انـــداز بــــلنـــدی ستــــ کــه پَــــر مـــی شــکنــد

” تــــا بـــه خــــــدا “

دلم یک قلم میخواهد و یک صفحه ی خالی

تا بنویسم دردش را برای خدا « محرم اسرارم »

دلم یک سبد پر از گل میخواهد که عطرش را از بهشت آورده باشند …

و نیم ترسی که اعماق دلم را بلغزاند

مــــبـــادا از مــــن دلــــگیـــر شــوی !

جاده ها، ختم بخیر می شوند وقتی انتهایشان تو باشی …

و قلب ها رو راست میشوند وقتی که تو ساز دلها باشی …

خدا جانم!

شاید زمزمه ای به گفت نشنیدم …

اما دریچه ی دلم را رو به تو باز کردم که بی دعوت بیایی تـــا

مـــعـــنـــایــم بـــاشـــی

“” سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام میگیرد که

من نه تو را رها کرده ام نه با تو دشمنی کرده ام (ضحی /1-2 ) “”

 نظر دهید »

خدا جون ...

29 تیر 1395 توسط حيدري

خداجون

همون طور که باران رحمتت

آلودگی های هوا و زمینو از بین میبره

و به جاش هوای پاک و سرسبزی وشادابی میاد

با باران رحمتت و مغفرتت

آلودگی های قلب همه ی ما آدما رو هم ازبین ببر

و به جاش مودت و عطوفت و گذشت و پاکی دل

و هر چه خوبیه عطا کن

 نظر دهید »

امرخدا

29 تیر 1395 توسط حيدري

زن فقیری که خانواده کوچکی داشت ، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد .

مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد ، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد .

آدرس او را به دست آورد و منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد .

ضمنا به او گفت : وقتی آن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده ، بگو کار شیطان است .

وقتی منشی به خانه زن رسید ، زن خیلی خوشحال و شکر گذار شد و غذا ها را به داخل خانه کوچکش برد .

منشی از او پرسید : نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده ؟

زن جوب داد : نه ، مهم نیست . وقتی خدا امر کند ، حتی شیطان هم فرمان می برد

 نظر دهید »

اگر همه عالم

29 تیر 1395 توسط حيدري

اگر همه عالم…تکرار میکنم همهههههههههههههه عالم ، قصد ضرررساندن به توراداشته باشند و خداوند نخواهد ، نمی توانند.

پس:

بـ تدبیرش اعتمادکن

بـ حکمتش دل بسپار ( میدونم هم سختع و هم خییییلی حرف توشه…اما شدنیه)

بـ او توکل کن…

و بـ سمت او قدمی بردار…..فقط یه قدم…تا هزار قدم آمدنش بـ سوی خود را بـ تماشا بنشینی…"خودش گفته تو یه قدم بیا…بقیه قدم های مونده تا اخرش بامن!…پس بسم الله”

دلت قرص

 نظر دهید »

حجاب درنگاه بزرگان 2

29 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

حجاب درنگاه بزرگان

29 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

مهدی جان..

29 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

دنیا مثل..

29 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

چادرم تاج بهشتی است ..

29 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

تازه مسلمان شده ها

29 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

یادمان باشد

29 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

چند توصیه

29 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

لطفا بخانید وعمل کنید

28 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

کدام انتظار...

28 تیر 1395 توسط حيدري

کدام انتظار زمینه ساز ظهور منجی عالم بشریّت هست؟

دو نوع انتظار هست؛ یکی در ذهن و احساس و خیال، و دیگری در قلب و فکر و تمام جوارح بدن و کلیه اعمال فرد.

اوّلی؛ صرف احساس هست و سکون، و بی تأثیر در سایر اعضا و جوارح انسان؛ دوّمی؛ ایمان و تعقّل وعقیده و باور هست و محرّک حرکت اعضاء بدن و تمام اعمال مشهود و غیر مشهود انسان.

مثال اوّلی به مانند فردی است که مصرّانه و به کرّات میهمان دعوت می کند، ولی هیچ تلاشی برای پذیرایی از میمهان نکرده و دست خالی و بدون تهیه اسباب پذیرایی و آمادگی حداقلی برای استقبال و پذیرایی در منزل منتظر صدای دق الباب منزل می نشیند و در خیال با خود سیر می کند و خوشحال از این که میهمان دعوت کرده است.
مثال دوّمی به مانند فردی است که قبل از دعوت میهمان تمام لوازم پذیرایی را در حدّ توان مالی از چند روز قبل تهیّه کرده و منزل را پاکیزه نموده و سپس با احترام توأم با شرمندگی از جهت امکان عدم شایستگی در پذیرایی، میهمان را دعوت می کند و در حدّ توان در پذیرایی وی می کوشد و خود و لباسش را کاملا پاکیزه می کند؛ تا هیچ چیز بدی موجب ناراحتی میهمانش نشود. او برای اطمینان از پذیرش دعوت؛ خود و منزل را مطابق نظر میهمان تنظیم می کند. در مدت پذیرایی نیز تمام فکر خود را مشغول این می کند که مبادا میهمان از وی رنجیده خاطر شده و زودتر برود و دعوت وی را در دفعات بعد نپذیرد. قلب و دل و زبان و فکرش، هم صدا و هماهنگ در عشق و محبّت به میهمان موج زده؛ و همچون پروانه دور میمان می چرخد تا راضی و خوشحال از خانه وی برود.

 نظر دهید »

گاهی نمی دانی

28 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

چرا مسلمانها روزه می گیرند

28 تیر 1395 توسط حيدري

چرا مسلمانان روزه می گیرند؟
یک نفر پرسید چرا مسلمانها روزه می گیرند با دلایل زیادی قانع نشدند. از جمله این که روزه باعث می شود به گناه نکردن عادت کنیم ولی گفتند پس چرا این همه آدم بد توی ایران هست؟!
جواب: همه معصوم و بدون خطا نیستند. اعمال افراد مجموعه ای از خوبی و بدی هست بعضی خوبی هایشان زیاده بعضی ها بدی هایشان.

غیر از معصوم هم گفتار و کردارشان صد در صد یکسان نیست. همان طور که بعضی خانم ها هفت قلم آرایش کرده و در خیابان و… خود را به نمایش عموم می گذارند ولی با حجاب ناقص در حال نماز هم، نماز می خوانند؛ در مورد روزه هم همین طور هست چون پوسته دین را گرفتند و
و صرفا حرکات ظاهری را انجام می دهند، بدون توجه به خواست خدا مبنی بر اطاعت محض از تمام دستورات خدا با معرفت خدا نه لقلقه زبان و بی توجه.
ایمان این افراد عمیق و با معرفت نیست. خدا هم اعمال را به شرط توجه به خدا و معرفت و بندگی خدا می پذیرد. همه احکام شرعی علاوه بر فواید و دور کردن مضراتی از انسان، هدایت بشر به سوی خداست.
ضمنا در کشور های غیرمسلمان هم بد وجود دارد ولی بدی آنها بدی به حساب نمی آید چون کسی با خط کش دین شان اعمال آنها را اندازه نمی گیرد. البته کامل ترین دین خدا اسلام هست و انتظار بیشتری از مسلمان ها می رود و انتظار بجایی هست.

 نظر دهید »

ملاقات انسان با خدا

28 تیر 1395 توسط حيدري

ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را

باز کرد و نامه ی داخل آن را خواند:

« امیلی عزیز،

عصر امروز به خانه تو می آیم تا تو را ملاقات کنم.

با عشق، خدا»امیلی همان طور که با دست های لرزان نامه را روی میز می گذاشت، با خود فکر کرد که چرا خدا می خواهد او را ملاقات کند؟ او که آدم مهمی نبود. در همین فکرها بود که ناگهان کابینت خالی آشپزخانه را به یاد آورد و با خود گفت: « من، که چیزی برای پذیرایی ندارم! » پس نگاهی به کیف پولش انداخت. او فقط ۵ دلار و ۴۰ سنت داشت. با این حال به سمت فروشگاه رفت و یک قرص نان فرانسوی و دو بطری شیر خرید. وقتی از فروشگاه بیرون آمد، برف به شدت در حال بارش بود و او عجله داشت تا زود به خانه برسد و عصرانه را حاضر کند. در راه برگشت، زن و مرد فقیری را دید که از سرما می لرزیدند. مرد فقیر به امیلی گفت: « خانم، ما خانه و پولی نداریم. بسیار سردمان است و گرسنه هستیم. آیا امکان دارد به ما کمکی کنید؟ »

امیلی جواب داد:آ« متاسفم، من دیگر پولی ندارم و این نان ها را هم برای مهمانم خریده ام. »

مرد گفت:آ« بسیار خوب خانم، متشکرم» و بعد دستش را روی شانه همسرش گذاشت و به حرکت ادامه دادند.

همان طور که مرد و زن فقیر در حال دور شدن بودند، امیلی درد شدیدی را در قلبش احساس کرد. به سرعت دنبال آنها دوید: آ« آقا، خانم، خواهش می کنم صبر کنید. » وقتی امیلی به زن و مرد فقیر رسید، سبد غذا را به آنها داد و بعد کتش را درآورد و روی شانه های زن انداخت.

مرد از او تشکر کرد و برایش دعا کرد. وقتی امیلی به خانه رسید، یک لحظه ناراحت شد چون خدا می خواست به ملاقاتش بیاید و او دیگر چیزی برای پذیرایی از خدا نداشت. همان طور که در را باز می کرد، پاکت نامه دیگری را روی زمین دید. نامه را برداشت و باز کرد:

امیلی عزیز،
از پذیرایی خوب و کت زیبایت متشکرم
با عشق، خدا . . .

 نظر دهید »

فرزندانمان را از ....

28 تیر 1395 توسط حيدري

 نظر دهید »

دشمن را به خانه اوردیم ...

28 تیر 1395 توسط حيدري

دشمن را به خانه آوردیم …

با خون و چنگ و دندان ، دشمن ز خانه راندیمروزگاری…

کوچه های شهر ما بی روضه و دعا نبود

روی بوم خونه ها جز پرچم حسین نبود…

اما “ماهواره ” را تا خانه ی خود کشاندیم…

 نظر دهید »

به جوانی گفتم ...

28 تیر 1395 توسط حيدري

به جوانی گفتم: ▩ چرا داماد نمی‌شوی؟

مادرش کنارش ایستاده بود.

گفت: ایشان می‌گوید، من یک زن می‌خواهم 168 سانت …

این داماد کج فکر می‌کند. متری فکر می‌کند ! خوب مخ خراب است! مگر زن متری شده است؟

▩ شما چرا داماد نمی‌شوی؟ تا حالا کسی را پیدا نکردم. مگر چطور زنی می خواهی؟ آخر من فوق لیسانس هستم و زن من هم باید فوق لیسانس باشد.

چه کسی گفته؟ آخر ما باید کفو هم باشیم. کفو را نمی‌فهمد چیست. کفو یعنی همفکر و همفکر به معنی هم عقیده است.

 نظر دهید »

دنیا پرستان رابنگر

28 تیر 1395 توسط حيدري

دنیاپرستان را بنگرید كه به چه دل بسته‌اند

و بر سر چه با هم نزاع دارند،

به دنیایی از كاغذ و مقوا و خانه عنكبوت … !

“عارف بزرگ ایت الله بهجت (ره)”

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

حجاب

حجاب اسمانی ترین راه......
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • داستان ادبی
  • شعر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

داستان کوتاه


داستان کوتاه

امارگیر

آمارگیر وبلاگ

لوگوی وبلاگ


وبلاگ-کد لوگو و بنر

کد افراد انلاین

  • کد نمایش افراد آنلاین
  • تصاویرتصادفی مزهبی

    
  • یزد فروم
  • منظره وطبیعت

    
  • تیرباس
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس